صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن
2 سال قبل
0

معنی واژگان درس «ذوق لطیف»:

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

کبوده

نام روستایی

ریشه بدواند

بماند، اقامت کند

توکّل

تکیه و اعتماد به خدا

تحفه

ارمغان، هدیه

مشیّت

اراده، خواست

ناگوار

ناخوشایند، تلخ

بینگارد

تصور کند، خیال کند

عاری

فاقد، بدونِ

تمکّن

توانگری، ثروت

بُخل

خساست

به منزلۀ

مانندِ، در حکمِ

مذهبیات

موضوعات مذهبی

ظرافت

زیرکی، مهارت، زیبایی

نَقل

روایت کردن، بیان

جذّاب

گیرا

ورد

دعا، ذکر

اصیل

با اصالت، نژاده

پرّان

پرنده

غم گسار

غم خوار

حُفره

سوراخ، گودال

جادوگرانه

سحرآمیز

شیخ

پیر، بزرگ

شاب

بُرنا، جوان

هیبت

شکوه، عظمت

حجره

اتاق، خانه

نظیر

مانند، مثل

ادراک

فهم

احدی

هیچ کس

سراچه

خانۀ کوچک

آماس

وَرَم، تورّم

فرط

بسیاری

سوق داد

هدایت کرد

خوش وقت

خوشبخت

پالیز

باغ، جالیز

به منزلۀ

مانندِ، در حکمِ

عضله

ماهیچه

پُر توقّع

پُر ادّعا، بسیارخواه

کورمال کورمال

با احتیاط راه رفتن

سرِ خود

خودمختار، رها، آزاد

اُنس

الفت گرفتن، خو گرفتن

به حرص

از روی طمع

ار

مخفّف اگر

مگیر

بازخواست نکن

دُرافشان

درخشان

متعصّب

غیرتمند

تحصیل

به دست آوردن

بدین جهت

به این خاطر

مسرور

شادمان، خشنود

دُرافشان

درخشان

داخل شود

وارد شود

سرمست

سرخوش، شادمان

چلچله

پرستو

فرخنده

مبارک، خجسته

بذله گو

شوخ، لطیفه پرداز

عندلیب

بلبل، هزاردستان

انجمن

مجلس

گفتی

انگار، مثل این که

ادا کردن

به جا آوردن

مسرّت

شادی، خوشی

قبا

لباس، جامه

متأثّر

اندوهگین

کام

دهان، سقف دهان

تواضع

فروتنی، افتادگی

رفقا

جمعِ رفیق، دوستان

تقاضا

خواهش

معلوم می کرد

نشان می داد

شرمسار

خجالت زده

صراحت

روشنی، آشکاری

قریحه

ذوق

ملک الشعرا

بزرگ شاعران دربار

بالبداهه

بدون اندیشۀ قبلی

امیر معزّی

از شاعران قرن ششم

قوّت طبع

قدرت ذوق شاعری

پایه

اندازه، مقدار

شنفت

شنید

حُسن سیرت

خوش اخلاقی

صَباحت

زیبایی، جمال

توأم

همراه، با هم

مایه

سرمایه، دارایی، پول

بازرگانی

تجارت، خرید و فروش

تجارت خانه

مغازه، محلّ تجارت

بالجمله

خلاصه

تقدیر

سرنوشت

بسزا

شایسته

فروگذاری

کوتاهی، اهمال

میثاق

عهد و پیمان

مؤکّد

استوار، استوار شده

نامزد

معیّن شده

ضبط

نگه داشتن

قاصد

پیک، نامه رسان

طهارت

پاکی، پاکیزگی

دوشیزه

دختر و زن جوان

انقلاب

دگرگونی

حمایت

پشتیبانی

کافوری

به رنگ کافور، سفید

چابک

تند و فرز

ره نوردیِ تنهاوش

پیمودن منحصر به فرد راه

احوال

جمع حال، اوضاع، شرایط

فاجعه

بلای سخت، حادثۀ ناگوار

سلب شدن

از بین رفتن، نیست شدن

خوش خُلق

خوش برخورد، خوش سیرت

سبک سری

سهل انگاری و بی مسئولیتی

متمکّن

توانگر، ثروتمند، دارای امکانات

قوز می کردم

به شدّت پشتم را خم می کردم

لُکّه دویدن

حرکتی میان راه رفتن و دویدن

بحران

آشفتگی، تغییر حالت ناگهانی

عوارض

جمعِ عارضه، حوادث، پیشامدها

آماس کردن

گنجایش پیدا کردن، متورّم شدن

فوران

جوشیدن یا جهیدن آب از چشمه

لفاف

پارچه و کاغذی که بر چیزی پیچند

گیوه

نوعی کفش با رویه ای دست بافت

نکبت بار

شوم و ایجادکنندۀ بدبختی و خواری

به نقد

در حال حاضر، در وضعیت مورد نظر

مسجّع

سخنی که دارای سجع باشد، آهنگین

تهنیت

شادباش گفتن، تبریک گفتن، تبریک

استسقا

نام مرضی که بیمار، آب بسیار خواهد

شعر تمثیلی

شعر نمادین و آمیخته به مَثَل و داستان

بی شائبه

بدون آلودگی و با خلوص و صداقت، پاک، خالص

لطایف

جمعِ لطیفه، نکته های دقیق و ظریف، دقائق؛ سخنان نرم و دلپذیر

شائبه

به شک اندازنده دربارۀ وجود چیزی، و به مجاز، عیب و بدی یا نقص در چیزی

آغوز

اوّلین شیری که یک ماده به نوزادش می دهد و سرشار از مواد مقوّی است

دست خوش

آن چه یا آن که در معرض چیزی قرار گرفته یا تحت غلبه و سیطرۀ آن است؛ بازیچه

نَمَد

پارچه کلفت که از کوبیدن و مالیدن پشم یا کُرک به دست می آید و از آن به عنوان فرش استفاده می کنند یا کلاه و بالاپوش می سازند؛ بالاپوشِ نمدی


سایر مباحث این فصل